کد مطلب:148566 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136
حضرت مسلم در خانه طوعه و جنگ او
حضرت مسلم علیه السلام روز به روز مكان خود را عوض می كرد، تا كسی نداند او كجاست، سرانجام آن حضرت تنها ماند و در خانه ی مهربان و شجاعی به نام «طوعه» مخفی شد، ابن زیاد برای خبر دهندگان به مكان مسلم علیه السلام جایزه ی هنگفتی تعیین نمود، پسر طوعه به نام بلال به طمع جایزه، مكان مسلم علیه السلام را به ابن زیاد خبر داد، گروهی از لشكرش را برای دستگیری حضرت مسلم علیه السلام فرستاد، مسلم علیه السلام وقتی از ماجرا آگاه شد، از طوعه تشكر كرد و مسلح شد و از خانه بیرون آمد و یك تنه با جمعیت ابن زیاد به جنگ پرداخت و بسیاری را كشت، فرمانده ی سپاه ابن زیاد «محمد بن اشعث» دید، عده ای كشته و زخمی شدند و عده ای فرار می كنند، برای ابن زیاد پیام فرستاد و تقاضای كمك با فرستادن مردان دلاور كرد.
ابن زیاد پیاپی كمك می فرستاد و برای محمد بن اشعث پیام داد: «مادرت به عزایت بنشیند، یك نفر، جماعت بسیاری از شما را كشت، اگر شما را به جنگ كسی كه شجاعتر از مسلم است (یعنی حسین علیه السلام) بفرستم چه خواهید كرد؟»
محمد بن اشعث در پاسخ چنین پیام داد:
«تو خیال می كنی مرا به جنگ بقالی از بقالهای كوفه یا زراعی از كشاورزان حیره فرستاده ای؟ مگر نمی دانی كه مرا به جنگ شیری از شیران شرزه ی شجاعت و شمشیری از شمشیرهای برنده فرستاده ای كه آن شمشیر در دست دلاوری از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است.»
ابن زیاد پیاپی كمك می فرستاد و برای محمد بن اشعث پیام داد: «مادرت به عزایت بنشیند، یك نفر، جماعت بسیاری از شما را كشت، اگر شما را به جنگ كسی كه شجاعتر از مسلم است (یعنی حسین علیه السلام) بفرستم چه خواهید كرد؟»
محمد بن اشعث در پاسخ چنین پیام داد:
«تو خیال می كنی مرا به جنگ بقالی از بقالهای كوفه یا زراعی از كشاورزان حیره فرستاده ای؟ مگر نمی دانی كه مرا به جنگ شیری از شیران شرزه ی شجاعت و شمشیری از شمشیرهای برنده فرستاده ای كه آن شمشیر در دست دلاوری از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله است.»